سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخن آشنا
 
قالب وبلاگ

بسمہ تعالی
استاد ؛فاطمہ فرضعلی
تحقیق دربارہ ؛ تصوف وعرفان
نویسندہ؛  سید عارف حسین کاظمی
 دانشکه الهیات دانشگاہ فردوسی مشھد
رشتہ علوم قرآن وحدیث
سال 1390- 1389 نیمسال اول

تصوف و عرفان چه رابطه ای با هم دارند و چرا بسیاری از بزرگان شیعه را صوفی نمی شمارند؟
عرفان در فرهنگ اسلامی به معنای شناختن و در لغت نامه ها به معنای علم و دانش آمده است; لکن از جهت مفهوم، میان علم و معرفت فرق است، از جمله این که معرفت، علم پس از جهل است و به همین جهت به خداوند، عالم می گویند; نه عارف زیرا علم خداوند ازلی است و مسبوق به جهل نیست.

در تعیین اصل و ریشه ی کلمه ی تصوف و اشتقاق آن نظرهای مختلفی وجود دارد. مشهورترین و صحیح ترین نظر این است که کلمه ی صوفی از صوف مشتق شده است; زیرا صوفیه پشمینه پوش بودند و به همین دلیل به تدریج به نام صوفی معروف شدند.
اما درباره ی رابطه ی عرفان و تصوف دو دیدگاه وجود دارد:
1. برخی معتقدند تصوف از مصادیق و شعبه های عرفان و روش و طریقه ای است که از سرچشمه ی عرفان فیض می گیرد. بزرگان صوفیه، مقام عارف را بالاتر و عالی تر از مقام صوفی دانسته اند; چنانکه در کتاب اسرار التوحید آمده است:
خواجه مظفر نوغانی به شیخ ابوسعید گفت: صوفیت نگویم و درویشت هم نگویم، بلکه عارفت گویم به کمال، شیخ گفت: آن بود که گوید.
2. برخی نیز معتقدند:
فرق تصوف و عرفان فقط در اعتبار است; به این معنا که هرگاه با عنوان فرهنگی شان یاد شوند به عنوان عرفان و هرگاه به عنوان اجتماعی شان یاد شوند به عنوان متصوفه یاد می شوند.
به نظر می رسد این نظریه صحیح تر باشد; زیرا این گروه در ابتدای پیدایش به تصوف معروف بود، سپس بعد از سال ها تطور و رشد، سرانجام به عرفان تغییر نمود.
اما این که چرا بزرگان شیعه صوفی شمرده نمی شوند بدین دلیل است که پدیده ی تصوف از ادیان دیگر (مانند بودایی، مسیحیت و حکمای یونان، به خصوص افکار و اندیشه های نوافلاطونیان) وارد جامعه ی اسلامی شده و هیچ رابطه ای با دین مقدس اسلام ندارد. اولین کسی که در اسلام خود را صوفی معرفی نمود، ابوهاشم کوفی بود که ائمه(علیهم السلام) به شدت او را مردود دانسته اند. از امام صادق(علیه السلام) از حال ابوهاشم کوفی سؤال شد، امام فرمود:
ابوهاشم کوفی، جداً فاسد العقیده است. او همان کسی است که از روی بدعت، مذهبی را اختراع کرد که به آن تصوف گفته می شود و آن را قرارگاه عقیده ی خبیث خویش ساخت.
در روایت دیگری آمده است:
مردی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: در این زمان قومی پیدا شده اند که به آنها «صوفی» می گویند. درباره ی آنها چه می گویید؟ امام فرمود: آنها (صوفی ها) دشمنان ما هستند، پس هر کس به آنان میل کند از آنان است و با آنان محشور خواهد شد و به زودی کسانی پیدا می شوند که ضمن ادعای محبت ما، به ایشان نیز تمایل نشان داده، خود را به ایشان تشبیه نموده، لقب آنان را برخود می گذارند و گفتارشان را تأویل می کنند. بدان که هر کس به ایشان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم، و هر کس آنان را رد کند مانند کسی است که در حضور پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با کفار جهاد کرده است.
از این روایت استفاده می شود که تا زمان امام صادق(علیه السلام) صوفی نبوده و از آن زمان به بعد پیدا شده است.
در روایتی دیگر از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است که در جواب شخصی که امام درباره ی صوفیه از ایشان سؤال کرد فرمود:
کسی قایل به تصوف نمی شود، مگر از روی خدعه و نیرنگ و جهالت و یا حماقت، و لیکن اگر کسی از روی تقیّه خود را صوفی بنامد تا از شرّ آنها در امان باشد، بر او گناهی نیست; به شرط این که بر چیزی از عقاید باطلشان قایل نگردد.
این روایت صراحت دارد که هیچ کس حق ندارد خود را صوفی بنامد، مگر در حالت اضطرار و از باب تقیّه. گویا واژه ی «صوفی» از واژه های مذموم و ناپسند و بیانگر ضدیّت و تعارض با اسلام ناب است و لذا به هیچ وجه مورد تأیید ائمه(علیهم السلام) قرار نگرفته است.
پیروان مکتب تشیع با تمسک به قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) در احکام و عقاید، از بسیاری انحرافات که دامن گیر مذاهب و نحله های دیگر شده در امان مانده اند; از این رو بزرگان شیعه در طول تاریخ نه تنها به این اسم نامیده نشده و زیر بار آن نرفته اند، بلکه با شدت و حدّت تمام در مقابل نفوذ و گسترش اندیشه ی صوفیگری در میان جوامع اسلامی و به خصوص پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) ایستادگی نموده، با تألیف ده ها کتاب و رساله در نقد تصوف، به انحرافات و ضررهایی که از ناحیه ی آنها متوجه جهان اسلام و مسلمین می شود اشاره کرده اند; و اگر از برخی بزرگان شیعه با عنوان عارف یاد می شود، قطعاً به معنای تأثیرپذیری آنان از پندارهای تصوف نیست; زیرا بین عرفان شیعی و پشمینه پوشان بی خرد و بی عار هیچ ارتباطی وجود ندارد.
عرفان شیعی ریشه در قرآن و کلام معصومین(علیهم السلام)دارد و از راه عمل به احکام و دستورهای نورانی اسلام و پیروی از ائمه(علیهم السلام) به دست می آید و لذا نیازی به آداب و رسوم و اصطلاحات صوفیان، که متأثر از ادیان هندی، مسیحی و مانی است، ندارد.
بنابراین، تنها راه رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، عمل به قرآن و پیروی از خاندان وحی است و هر راهی غیر از آن به ضلالت و انحراف منتهی می شود; چنان که خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید:
(وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ);
این راه مستقیم است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می سازد. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند. شاید پرهیزکاری پیشه کنید.


[ پنج شنبه 89/10/30 ] [ 5:59 عصر ] [ فاطمه فرضعلی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ به منظور تبادل نظر و ارائه سرفصل ها و منابع فرعی تحقیقات در زمینه های مرتبط به تدریس اینجانب و ارائه مقالات و تحقیقات دانشجویان گرامی تهیه شده است . دانشجویان محترم می توانند نظرات و ارشیابی مقالات و پژوهش های خود را در این سامانه مشاهده بفرمایند .
f="http://far30book.ir">فارسی بوک
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 254658