ملاک مسلمانی بین فرق اسلامی (شیعه، ماتریدی، معتزله، اشاعره)
پژوهشگر: فاطمه وکیلی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
دیدگاه شیعه
اخرین گروهی که مورد بررسی قرار گرفته است شیعه است . این گروه راه اعتدال را پیشه گرفته است . این نظر به خاطر برتر دانستن خودمان نیست . بنا بر تنها کتاب اسمانی ، قران که تنها مدرکی است که مورد خدشه قرار نگرفته است ، شیعه ملاک ایمان و اسلام را طبق ان مطرح نموده است پس بیش از دیگر فرق دیدگاهش مورد قبول است .
تمامی علماء شیعه در کتابهای عقاید و تفسیر و فقه تصریح نموده اند که : هر کس اقرار به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد بنماید از نظر اسلام ، مسلمان شمرده می شود . رسول اکرم فرمودند : ماموریت یافته ام با مردم جنگ کنم تا لا اله الا الله بگویند و زمانیکه گفتند خون و مالشان بر همه کس حرام می شود .
از این حدیث این به ذهن می اید که حتی فقط به ظاهر اقرار کردن به خدا و پیامبر او ، در اسلام دارای عزت و احترام است ولی با استقبال از این فرد زمینه را چنان فراهم می کند که فرد از نظر قلب هم شیفته این دین شود . اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم نوعی روانشناسی کرده به طوری که با ان اشنا شدن اسلام به طور ، درست هیچگاه از ان دلزده نمی شوند .
هر کس اقرار به شهادتین نمود مسلمان است و در ازدواج و ارث و رفت وامد ، با او همچون دیگر مسلمانان رفتار می شود.
به عقیده شیعه امامیه ، اقرار به امامت ائمه دوزده گانه اصلی از اصول ایمان بوده و یکی از ضروریات مذهب به شمار می اید ، و عقیده دارند امامت انها از طرف خدا منصوص بوده و اوامر و نواهی انها باید بدون چون و چرا گردد .
پایگاه واقعی ایمان قلب انسان است . چنان که قران کریم می فرمایند : انان کسانی هستند که خداوند ایمان را در دلهایشان ثبت کرده است . (مجادله 22 ) و نیز درباره بادیه نشینانی که در برابر قدرت اسلام ، دست تسلیم بر سر نهاده ولی دلهایشان از فروغ ایمان خالی است .( حجرات 24 ) هنوز ایمان در قلوب شما وارد نشده است ولی حکم به ایمان یک فرد ، مشروط به این است که به وسیله زبان یا طرق دیگر ، ان را اظهار کند و یا لااقل باور خود را انکار ننماید ، زیرا در غیر این صورت حکم به ایمان او نخواهد شد . (نمل 14 ) ایات خدا را با ان که به ان یقین داشتند انکار کردند .
گر چه حقیقت ایمان همان اعتقاد قلبی است ولی نباید پنداشت که این مقدار از ایمان برای رستگاری انسان کافی است ، بلکه شخص باید به اثار و لوازم عملی ان نیز ملتزم باشد . لذا در بسیاری از ایات و روایات ، مؤمن واقعی کسی شناخته شده است که ملتزم به اثار ایمان و انجام دهنده ی فرایض الهی باشد . چنان که قران در سوره ی عصر همه ی انسان ها را زیان کار شمرده ، فقط یک گروه را استثنا ء قرار داده ، مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و پایداری در راه ان سفارش کنند .
دیدگاه شیعه بر خلاف ماتریدی ، عمل را هم جزء ایمان بر شمرده . کسی که متناسب با ایمان خود عمل نکند به دستورات خداوند عمل نکرده . و کسی که از اوامر خداوند سر پیچی کند پس مسلمان نیست ، چون مؤمن بودن یکی از شرایط اصلی ان اطاعت از اوامر خداوند است که فرمودند : ایمان اورید و عمل صالح انجام دهید .
امام باقر ( ع ) از حضرت علی (ع) نقل می کند که مردی به ایشان فرمود : ایا هر کس به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر گواهی دهد مؤمن است ؟حضرت فرمودند : پس فرائض الهی کجا رفت ؟
و نیز امیر مؤمنان ( ع ) فرمودند :اگر ایمان به صرف گفتن شهادتین بود ، دیگر روزه و نماز وحلال و حرامی تشریع نمی گشت .
از این احادیث این گونه می توان نتیجه گرفت که مسلمانی مراحل مختلف دارد که اولین و سطحی ترین ان همان شهادتین است که خود این مرحله ، اگر چه ظاهری باشد اثار دنیوی و حتی دینی شامل فرد می شود و بالاترین مرتبه ان قبول قلبی و عمل به ان اعتقادات که در این مرحله فرد هم در دنیا و هم در اخرت رستگار است .
برخی از روایات عمل به فرائض دینی را نیز جزء ارکان ایمان بر شمرده است .
امام هشتم ( ع) از پدران خود و انان از رسول خدا (ع) نقل می کنند که حضرت فرمودند : ایمان معرفت قلبی ، اقرار زبانی و عمل به وسیله اعضاء و جوارح است . در برخی از روایات در کنار شهادتین ، اموری چون برپاداشتن نماز ، پرداخت زکات ، انجام فریضه حج و روزه ی ماه رمضان نیز قید شده است.
از این احادیث این گونه برداشت می شود که ذکر شهادتین زمانی تاثیر گذار و نجات بخش است که همراه ان عمل را هم به دنبال داشته باشد . با گفتن شهادتین فرد بین مسلمان بودن و نبودنش یکی را انتخاب کرده و خود را از غیر مسلمانی جدا کرده . و این ذکر تاثیرات سطحی را به دنبال دارد ولی عمل به ان نهایت رستگاری را در پی دارد .
خواجه طوسی در دو اثر خود ، دو نظریه متفاوت ابراز داشته است . او در کتاب تجرید الاعتقاد می گوید ایمان تصدیق به قلب و اقرار به لسان است و تصدیق به تنهایی کفایت نمی کند .
اما در دیگر کتاب خود ، همان رویکرد متکلمان شیعی را برگزیده که ایمان تصدیق قلبی است .
دیگر متکلمان شیعی همچون : ابن میثم بحرانی ( م678) عبدالله سیوری حلی ( م826) و شهید ثانی (م965) ایمان را تصدیق قلبی می دانند.
شاید بتوان دلیل این گروه را اینگونه توجیح کرد که ، زمانی عمل به اوامر الهی صحیح است که ایمان قلبی باشد . نه این که یک امر ظاهری ، و فقط برای این باشد که مسلمان بودنمان را به انها نشان دهیم . و هرگاه امری را قلبا پذیرفتی هیچ گاه از انجام به ان ابا نداری ، زیرا اساسی ترین مرحله که قبول باطنی است انجام شده ، عمل به ان و بیان زبانی ان هم خود به خود صورت می پذیرد .
صدرالمتالهین شیرازی درباره درباره ایمان می گوید : ایمان عبارت است از معرفت و تصدیق خداوند ، تصدیق رسول و اعتقاد به روز جزا و پاداش و کیفر و میزان و حساب .
مرحوم شهید ثانی سپس اضافه کرده و می گوید : هیچ عصری نباید خالی از امام و حجت خدا باشد و بر مسلمان نیز وظیفه است امام عصر خود را بشناسد . زیرا هر کس امام عصر خویش را نشناخته بمیرد ، مثل کسی است که در جاهلیت مرده است .
شیخ صدوق ( م381 ق) ایمان را دارای سه عنصر می داند : اقرار به زبان ، تصدیق قلبی و عمل به ارکان .
اکثر احادیث و علماء شیعه بر این امر اتفاق نظر دارند که عمل هم جزء ایمان است و ما ایمان فرد را با انجام به اوامر الهی متوجه می شویم زیرا راهی برای پی بردن ما به قلوب بشری نیست . به همین دلیل هم هست که ما ایمان واقعی و قلبی را با ایمان سطحی و ظاهری نمی توانیم تشخیص دهیم .
نتیجه
اشاعره با عقیده ی به جبر ایمان و کفر بشر را به خداوند موکول می کنند . چون ایمان همراه با سختی است باید از امیال شهوانی خود دوری کند و کفر هم راحت و ازاد بودن در این شهوات ولی قبیح و باطل است و مؤمن نمی تواند ایمان بدون رنج و کافر نمی تواند کاری کند که کفر بودن ، حسن و صواب واقع شود ، پس انجام اصلی امور دست خداست ، بنده فقط انجام دهنده است .
این سخن اشاعره مورد قبول اسلام نیست چون کسی که تمام امور زندگی اش طبق دستور خدا باشد ، ایمان او با رنج نیست چون در اسلام افراط و تفریط راه ندارد ، امیال شهوانی هم تا اندازه ای که لطمه به ایمان نزند مفید است . هیچ گاه بعضی امیال را به خاطر بعضی دیگر از بین نمی برد و از طرفی هم کافر، هیچگاه نمی تواند کفر خود را نیکو و حسن نشان دهد فقط زمانی می تواند از محک قبح و باطل بودن دور شود که خود کفر را کنار بگذارد . در اسلام ازادی سالم هم وجود دارد و هیچ اجبار و سختی نیست .
معتزله: این که مرتکب کبیره را جایگاه منزله بین منزلتین می دهد در حالی که ما در قران دو گروه بیشتر نداریم یا بهشتی و یا جهنمی که ما در این دنیا انها را به کافر و مسلمان می شناسیم . کافر بودن یک امر ذاتی نیست که قابل اصلاح نباشد ، زیرا انسان از اول خلقت به طور ذاتی خدا شناس است و دلیل خروج او از اسلام یک امر تشریعی است که در زمان انجام از اسلام دور شده است . کسی که به انجام گناه کبیره اصرار ورزد به خیال ان که کافر نیست این باطل است چون خروج از اسلام به خاطر ، اصرار در گناه کبیره است و حتی احادیثی مطرح شده که به گناه صغیره بی اهمیت نباشید که راهی برای ورود به کبیره است و کبیره نابود شدن و خروج از اسلام است . انجام کبیره جایی برای رستگاری ندارد . فقط یک استثناء دارد و ان هم توبه و برنگشتن به اوضاع قبلی است .
ماتریدی : انجام و عمل کردن به دستورات را از امر ایمان نمی داند ، میگوید تصدیق کافی است و از سوی دیگر ایمان را قبول خدا و رسول و انچه رسول خدا اورده است می دانند در حالی که رسول خدا انجام به انها را هم سفارش کرده و همچنین اطاعت از امام بعد از خود را سفارش کرده اند ولی اینها در این مورد بی توجهی نشان داده.
این که ایمان اعتقاد به خدا و هر چه امر کرده است باشد ، در قران ایات زیادی را درباره عملوا الصالحات مطرح کرده پس انجام اعمال در کنار ایمان را هم ضروری دانسته در حالی که این فرقه چنین چیزی را جزء دین حساب نکرده اند .
هر فرقه ای سعی بر ان دارد خود را مسلمان و دیگر فرق را کافر بنامد ولی با مطالعه درباره شیعه حداقل در همین میزان کمی که مطالعه کرده ام ، دیگر فرق را رد نمی کند بلکه ملاک مسلمانی را طبق ایات و روایات رسیده از ائمه مطرح نموده و کافر را کسی می داند که شرایط مطرح شده در کتاب اسمانی را نداشته باشد . تنها گروهی است که هر انچه پیامبر فرمودند را اعلام و قبول کرده است از جمله قبول امامت ، که پیامبر تا اخرین لحظه حیاتشان بر این امر تاکید داشته اند . بیشترین دلیل جدائی مسلمانان صدر اسلام و ایجاد فرق متفاوت همین موضوع بوده و تنها فرقه ای که این امر را انجام داده امامیه است . پس می توان بر روی مسلمان بودن این فرقه بیشتر حساب باز کرد .
منابع و مآخذ
تاریخ فلسفه در جهان اسلام ، فاخوری ص 114- تاریخ المذاهب الاسلامیه، محمدابوزهره،ص 160
شهرستانی ، الملل و النحل ج 1 ص 48
تاریخ فرق اسلامی، محمد نجفی زنجانی ص 110- تاریخ المذاهب الاسلامیه،محمدابوزهره ص 160
شیعه و تشیع ، سید شمس الدین مرعشی ص 205
اندیشه های کلامی شیخ طوسی ، دکتر محمود یزدی مطلق ( فاضل ) ص 32
مقالات الاسلامیین ، ابو الحسن اشعری ص 269
شرح العقاعد نسفی ، تفتازانی ،ص444
شرح الاصول الخمسه ، عبد الجبار معتزلی ،ص707
تبیین کذب المفتری ، ابن عساکر ، ص 128
تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام ، بدوی ،ج1 ص552
ابو الحسن اشعری ، اللمع فی رد علی اهل الزیغ و البدع ،ص180
تفتازانی ، شرحالمقاصد ، ج5ص181
الجوهر المضیئه ،ابن ابی الوفاء ،ص561
تاریخ و عقاید ماتریدی ؛سید لطف الله جلالی ،ص88-187
التوحید ؛ابو منصور ماتریدی،ص294
تاریخ فرق اسلامی ، حسین صابری، ص 60
شیعه و تشیع ، مرعشی ص285
مصباح الفقیه همدانی ، جزء سوم از کتاب طهارت ص49
شهید ثانی در رساله حقایق ایمان ص 96
منشور عقاید امامیه ، جعفر سبحانی ص217 )
کافی 2/ 33
عیون الاخبار ، 1/ 226 ، الایمان ، صحیح بخاری ،1/16
شیخ صدوق ،امالی ص460
علامه حلی ،کشف المراد فی شرح تجرید ، ص 226
علامه حلی ، کشف الفوائد فی شرح القوائد ، در ضمن مجموعه ی الرسائل ص93
بحرانی ، قواعد المرام فی علم الکلام ، ص170 ، سیوری حلی ، اللوامع الالهیه ص393
شیرازی، تفسیر قران ، ج 5 ، ص225