سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخن آشنا
 
قالب وبلاگ

اشاعره

اشاعره
در حدود اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجرى پدیده تازه اى رخ داد و آن اینکه شخصیتى بارز و اندیشمند که سالها در نزد قاضى عبدالجبار معتزلى مکتب  اعتزال را فرا گرفته و در آن مجتهد و صاحب  نظر شده بود , از مکتب  اعتزال رو گرداند و به مذهب  اهل السنه گرایید و چون از طرفى از نوعى نبوغ خالى نبود و از طرف دیگر مجهز بود به مکتب  اعتزال , همه اصول اهل السنه را بر پایه هاى استدلالى خاصى بنا نهاد و آنها را به صورت  یک  مکتب  نسبتا دقیق فکرى در آورد . آن شخصیت  بارز ابوالحسن اشعرى متوفا در حدود 330 هجرى است. 

اشعری              
ابوالحسن شعرى - برخلاف  قدماى اهل حدیث  مانند احمد بن حنبل - بحث  و استدلال و به کار بردن منطق را در اصول دین جایز شمرد و از قرآن و سنت بر مدعاى خود دلیل آورد . او کتابى به نام (( رساله فى استحسان الخوض فى علم الکلام )) نوشته است .
اهل حدیث             
اینجا بود که اهل الحدیث  دو دسته شدند :
l(( اشاعره )) یعنى پیروان ابوالحسن اشعرى که کلام و تکلم را جایز مى شمارند
(( حنابله )) یعنى تابعان احمد بن حنبل که آن را حرام مى دانند.
دوران محنت معتزله    
معتزله از ناحیه دیگر نیز منفور عوام شدند , و آن , غائله (( محنت )) بود زیرا معتزله بودند که با نیروى خلیفه مأمون مى خواستند مردم را به زور تابع عقیده خود در حادث  بودن قرآن بنمایند , و این حادثه به دنبال خود کشتارها و خونریزیها و زندانها ، شکنجه ها و بى خانمانیها آورد که جامعه مسلمین را به ستوه آورد . عامه مردم , معتزله را مسؤول این حادثه مى دانستند و این جهت سبب بیزارى بیشتر مردم از مکتب  اعتزال شد . ظهور مکتب  اشعرى بدین جهت  مورد استقبال عموم قرار گرفت .
شخصیت های اشاعره     
1- قاضى ابوبکر باقلانى معاصر شیخ مفید و متوفاى در سال 403 
2- ابواسحاق اسفراینى که در طبقه بعد از باقلانى و سید مرتضى به شمار مى رود
3- امام الحرمین جوینى استاد غزالى
4-امام محمد غزالى صاحب (( احیاء علوم الدین )) متوفا در 505 هجرى
5- امام فخرالدین رازى 
تحول مکتب شعری   
l      در دست  غزالى رنگ کلامى خود را کمى باخت  و رنگ  عرفانى گرفت.
l     وسیله امام فخررازى به فلسفه نزدیک  شد.
l     خواجه نصیرالدین طوسى کتاب  تجرید الاعتقاد را نوشت  وکلام بیش از نود درصد رنگ  فلسفى به خود گرفت.
l  پس از (( تجرید )) همه متکلمین اعم از اشعرى و معتزلى از همان راهى رفتند که این فیلسوف  و متکلم بزرگ  شیعى رفت  .
l     گرایش به اعتزال   
l     کتابهاى (( موااقف)) از ایجی و(( مقاصد)) و شروح آنها همه رنگ(( تجرید )) را به خود گرفته اند. در حقیقت  باید گفت  هر اندازه فاصله زمانى زیادتر شده است  اشاعره از پیشواشان ابوالحسن اشعرى دور شده و عقاید او را به اعتزال یا فلسفه نزدیکتر کرده اند.
l     عقاید اشاعره     
l     الف  . عدم وحدت  صفات  با ذات  ( بر خلاف  نظر معتزله و فلاسفه )
l     ب  . عمومیت اراده و قضاء وقدر الهى در همه حوادث ( این نیز برخلاف نظر معتزله ولى بر وفق نظر فلاسفه ).
l     ج . شرور , مانند خیرات  , از جانب  خدا است  . ( البته این نظر به عقیده (( اشعرى )) لازمه نظر بالا است )
l     د .مختارنبودن بشرومخلوق خدا بودن اعمال او(این نظر نیز به عقیده(( اشعرى)) لازمه نظرعمومیت اراده است ).
l     ه . حسن وقبح افعال ذاتى نیست, بلکه شرعى است. همچنین عدل, شرعى است نه عقلى( برخلاف نظر معتزله )
l     و . رعایت  لطف  واصلح بر خدا واجب  نیست .( بر خلاف  نظر معتزله ).
l     ز . قدرت  انسان بر فعل , توأم با فعل است  نه مقدم بر آن . ( بر خلاف نظر فلاسفه و معتزله ) .
l     ح . تنزیه مطلق , یعنى هیچگونه شباهت  و مماثلت  میان خدا و ما سوا وجود ندارد . ( بر خلاف  نظر معتزله ) .
l     ط . انسان آفریننده عمل خود نیست  , اکتساب  کننده آن است  . ( توجیه نظر اهل السنه در باب  خلق اعمال )
l     ى . خداوند در قیامت  با چشم دیده مى شود . ( بر خلاف  نظر فلاسفه و معتزله ) .
l   یا . (( فاسق )) مؤمن است . ( برخلاف  نظر خوارج که مدعى کفر فاسق بودند و برخلاف  نظر معتزله که به منزله بین المنزلتین قائل بودند )
l   یب  . مغفرت  خداوند بنده اى را , بدون توبه هیچ اشکالى ندارد همچنانکه معذب  ساختن مؤمن بلا اشکال است  . ( بر خلاف  نظرمعتزله ) .
l     یج . شفاعت  بلا اشکال است  . ( بر خلاف  نظر معتزله )
l     ید . کذب  و تخلف  وعده بر خدا جایز نیست  .
l     یه . عالم حادث  زمانى است  . ( بر خلاف  نظر فلاسفه )
l     یو . کلام خدا قدیم است , اما کلام نفسى نه کلام لفظى.
( توجیه نظر اهل السنه ) .
l     یز . افعال خدا براى غایت  و غرض نیست .( بر خلاف نظر فلاسفه و معتزله)
l     یح . تکلیف مالایطاق بلا مانع است. ( بر خلاف نظر فلاسفه و معتزله )
l  مولانا محمد رومى صاحب کتاب مثنوى نیز به نوبه خود اشعرى مذهب  است  , ولى عرفان عمیق او به همه مسائل رنگ  دیگرى داده است.
l     امام فخر رازى نیز که با افکار فلاسفه آشنا بود , کلام اشعرى را تحول و نیرو بخشید .
l     آسیب شناسی تفکر اشعری
l  پیروزى مکتب  اشعرى براى جهان اسلام گران تمام شد . این پیروزى , پیروزى جمود و تقشر بر حریت  فکر بود . هر چند جنگ  اشعریگرى و اعتزال مربوط است  به جهان تسنن , ولى جهان تشیع نیز از برخى آثار جمود گرایى اشعرى بر کنار نمانده . این پیروزى علل تاریخى و اجتماعى خاص دارد . بعضى حوادث  سیاسى در این پیروزى تأثیر بسزایى داشت  .
l     ترویج اشعری توسط ترکان
l  روى کار آمدن ترکان سلجوقى در ایران نیز عامل مؤثرى در پیروزى و نشر اندیشه هاى اشعرى بوده است  . سلاجقه اهل تفکر واندیشه آزاد نبودند بر خلاف  آل بویه که برخى از آنها خود اهل فضل و علم و ادب  بودند . در دربار آل بویه مکتب  شیعه و مکتب  اعتزال رونق یافت . ابن العمید و همچنین صاحب  بن عباد دو وزیر دانشمند آل بویه هر دو ضد اشعرى بودند .


[ جمعه 89/11/22 ] [ 7:25 عصر ] [ فاطمه فرضعلی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ به منظور تبادل نظر و ارائه سرفصل ها و منابع فرعی تحقیقات در زمینه های مرتبط به تدریس اینجانب و ارائه مقالات و تحقیقات دانشجویان گرامی تهیه شده است . دانشجویان محترم می توانند نظرات و ارشیابی مقالات و پژوهش های خود را در این سامانه مشاهده بفرمایند .
f="http://far30book.ir">فارسی بوک
امکانات وب


بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 63
کل بازدیدها: 254994